۱۳۸۶ شهریور ۳۱, شنبه

خودم

سفید سفید صد تومن ٫ سرخ و سفید سیصد تومن ٫ حالا که رسید به سبزه هرچی بگی  میرزه  ٫ پر شدم از امید ٫ امید به روزنه ای که سوسو میزنه ٫ تنها کادوی تولدی که میتونه منو خوشحال کنه و راضی رسیدن به اون امیده و باز شدن اون روزنه . همین

فقط ۱۶ روز به تولدم مونده

۱۳۸۶ تیر ۹, شنبه

مهستی

من که آسمون نبودم ولی عشق تو یه ماهه سرزنش نکن دلم رو به خدا اون بیگناهه

دلم بد جوری سوخت ٫ روحش شاد بمونه

۱۳۸۶ خرداد ۳۰, چهارشنبه

!!

کسی که به ما نریده بود کلاغ ک -و-ن دریده بود

* همیشه توی اوج خوشی ها یکی هست که همه چیزو از دماغت بکشه بیرون..اینموقع ها دلم میخواد همه چیزو آتیش بزنم و دیگه وجود خارجی نداشته باشم ٫ حالم از کثیفیها خرابه.

۱۳۸۶ خرداد ۱۶, چهارشنبه

مثل سگ

معنی این چیزایی که من میبینم چیه؟ من دارم حس میکنم که دارم دیوونه میشم ٫ بی طاقتم حال ندارم هرروز همون ساعت خوابای خیلی بد و گریه داری میبینم که همش دارم گریه میکنم ولی ....... خدایا من چم شده؟ من میترسم بد جوری میترسم ٫ خدایا چی داره میشه ؟ خودت میدونی که دیگه نمیکشم پس چرا تموم نمیشه ؟ شاید من دارم میمیرم نمیدونم آدمایی که دارن میمیرن مثل من میشن؟ وای خدایا من چه قدر بی کس موندم .....  هیچی نمیدونم حتی الانم فکرمیکنم که خوابم ٫ من نمیدونم حتی چه آرزویی داشته باشم. من به یه جا احتیاج دارم که آرامش بگیرم ولی ندارم ٫ وای من چه قدر کمبود دارم؟ واقعا من دیوونم اینو حس میکنم ٫ من خیلی میترسم من مثل سگ میترسم