۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

تنها

کلی فکر کردم ٫ یعنی کلی هم نه لازم به فکر نبود . این جزو تکاملم حساب میشه که دیگه به یه سری چیزا فکر نکنم زیاد سریع برم سرٍ جواب درست . یه آدمیم که سه ماه پیش تصمیم این بوده که هیچکی نه خودت فقط ٫ حتی اگه تو این یه سال هم کسی بیاد واس همین یه سال باشه حالا اصن بهترین آدم دنیا باشه اگه بشه که دنبالته اگرم نشه ادامه فایده نداره . یعنی تو یه سال خوب باش شاد باش بخند عشق کن بخواب عشق بازی کن نوش جونت بعدش که قرار نیست تاوانی بدی واسه خوشیات ! یعنی تا خودت نخوای تاوانی نیست .  بعدشم که بیشتر از اینا میتونی لذت ببری از چیزای تازه و عجیبتر حتی . بعدشم این همون آدمس که داشت میرفت دنبال تنهایی هاش بعد پاشه با خودش آدم ببره ٫ اصن مگه من آدم رد کنم ؟ اگه به اومدنه کسیه که خودش باید بیاد من همین از پس زندگی خودم بر بیام اصن باید کلاه که هیچی خودمم بپرم هوا . حتی میدونم که حرف زدنش خیلی آسونه ولی اونچیزی که این زندگی از من ساخته بهم نشون میده که میتونم ٫ میتونم بکنم حتی با هر دلبستگی آخه دلبستگیه که آخرش باعث خرابی شعار هام بشه میشه تکرار زندگی ٫ بعد من میشم یک آدم خر که اصن بره بمیره خیلی سنگین تره چونکه یه زندگی داره که هی میزنه رو ریپیت هی ریپیت هی ریپیت خوب این خر واقعا زنده موندن نداره که . همین میخوام بگم که تهه تهش تمام دنیا بیان خوب باشن همه چی آرامش همه چی کول عالی بازم منه تنها یعنی دنیای من اصن . دنیا یعنی همین یعنی یه تصمیمیه که هرچیزی پیش بیاد بازم تصمیمه هست. تازه بعدشم به دنیام میرسم ٫ دنیایی که هی دویدم دنبالش که برم برسم بهش . آخرشم همه دورم بگردن خستم هیچی اون تنهایی خودم نمیشه همین 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر