۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

جماعتی ایساده اند به تماشا تخمه خوران همه زخم خورده ، پُر از کینه ، جماعت کینه میدوزند به بیگناه ترین فردِ موجود و به اون وعده ی چراغِ جادو میدهند  ، او جزوِ گول خورندگانست ، پُر میشود از وعده ، او زخمهایش عمیقند ، نور هارا نمیتواند تحمل کند سالهاس نور را نمیتواند تحمل کند ، کینه ها از روی حسد به اون حمله ور میشوند حسد های بی معنی ، چراغِ جادویی که به اون داده اند عمل نمیکند ، همه چیز الکی تر از اینحرفاست ، او نمیدانم چرا کم نمیاورد با اینکه میداند تا بوده چنین بوده ، اون فقط اشک میریزد و حسرت میخورد ، جماعت حتی به اشک و حصرتِ او هم حسد میورزند ، ای جماعتِ جاکش 

۱ نظر: