۱۳۸۸ بهمن ۲۲, پنجشنبه

پرستو

امروز تولدشه ٫ دلم واسه سرزندگیشو صدای احمقش تنگ شده . زنگ میزنم خودشه ٫ با همون شورو همون لحن . میگم سلااام تولدت مبارک ٫ ذوق میکنه میگه مرسی شما ؟؟!! میگه اصلا انتظارشو نداشتم . خوشحال میشم ٫ میگه چه خبر ٫ خبر میدم بهش . میگه آخییی الان ناراحتی ؟؟؟ میخندم میگم نه خوبم ناراحت نیستم . انگارمطمئن نشده باز میپرسه ناراحتی؟ میگم نه باور کن اصلا ناراحت نیستم خیلی هم خوبم ٫ خوب به معنای واقعی . دوباره شاد میشه میگه جمع شیم دور هم دلم تنگه ٫ میگم آره خوبه . میگه تو برنامه بریز ٫ میگم من با کسی در رابطه نیستم تویی فقط ٫ میگه خب من با مهسا ٫ فائزه ٫ مریم ٫ بهاره اینا در رابطم میگم خب تو جورش کن دیگه ٫ میگه باشه پس میایی؟ میگم بتونم آره ٫ میگه نه خره دیگه برنامه بذارم باید بیای ٫ میگم چشم . بهم سه تا شماره تلفن میده میگم وروجکی دیگه هنوز ٫ میخنده . بازم تبریک میگم و قطع میکنم

۱ نظر: